آیا کارگردان پدرخوانده، هانری کربن هالیوودی است؟/ شناخت روحانی از اسلام توسط فورکاپولا
تاریخ انتشار: ۸ فروردین ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۷۳۹۲۱۶۵
صحبتهای تازه «فرانسیس فورکاپولا» کارگردان هالیوودی نشان داد که چهرههای مطرح زیادی غیر از کافه نشینان پاریسی برای حضور در جشنواره جهانی فیلم فجر وجود دارد. ۰۸ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۱ فرهنگی سینما و تئاتر نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تاریخ و فرهنگی غنی ایران اسلامی آنقدر سرشار از معارف و مطالب غنی در حوزههای اخلاقی، الهی و انسانی است که باطن تشنه هر انسانی را سیراب میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما اتفاق جالب دیگری که در این زمینه رخ داده است توجه کارگردان مشهور و بزرگ هالیوود یعنی «فرانسیس فوردکاپولا» کاگردان پدرخوانده و اینک آخرالزمان، صاحب جوایز اسکار و کن به شاهنامه فردوسی و قرآن است.
پوستری از فیلم پدرخوانده
در سالهای قبل بود که صحبتهای وی درباره شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی در کتاب صوتی انگلیسی این اثر سترگ ایرانی به صورت مقدمه توجه علاقهمندان فرهنگ ناب ایرانی و شعر و ادبیات ما را به خود جلب کرد. او در این مقدمه گفته بود: «تهیه این کتاب صوتی زندگی تازهای به شاهنامه میبخشد. این یک تجربه همه جانبه است برای همه کسانی که دنبال داستانهای حماسی واقعی میگردند برای کسانی هم که با این اشعار و حماسهها آشنایند میتواند لذت تازهای به همراه بیاورد.»
کوپولا در یک فایل سه دقیقهای از چگونگی تولید این اثر گفته است: « با شاهنامه توسط حمید رحمانیان که کارشناس موسیقی و جلوههای شنیداری است آشنا شده است. خواندن داستانهایی که یازده قرن همچنان زنده ماندهاند و روایت پادشاهان ایرانی است برای وی جذاب و هیجان انگیز بوده است.»
کتاب انگلیسی شاهنامه: حماسه شاهان ایرانی
او در بخشی دیگر از صحبتهایش میگوید که زمانی که اولین بار شاهنامه به دستش رسیده است آن را با اشتیاق خوانده است و احساس کرده که این کتاب در حد و اندازه حماسه گیل گمش و یا حماسه هومر بوده است. او رستم را سوپرمنی از دل تاریخ میخواند که در زمان نیاز پادشاهان او را فرامیخوانند.
جالبتر آنکه وی در همین ترک صوتی به آشنایی خود با اشعار رباعیات خیام هم اشاره کرده است که در دوران دبیرستان آنها را با علاقه خوانده است.
حالا در روزهای قبل این کارگردان مهم ایتالیایی که درباره جنگ، مافیا، سیاست و انسان فیلمهای مهمی ساخته است درباره قرآن و اسلام سخنرانی کرده است. او در این سخنرانی که در نشست خبری شکل گرفته است با توجه به بحرانهای امروز که بشر با آنها دست به گریبان است میگوید که خداوندی که اسلام و قرآن به ما معرفی میکند میتواند نجاتبخش ما باشد.
کاپولا میگوید که دین اسلام در دو کلمه خلاصه میشود: بخشندگی و مهربانی که در همان صفحه اول قرآن دوبار روی آن تأکیید شده است.
ویدئوی سخنرانی کاپولا را در ادامه میبینید:
به نظر میرسد که در میان کارگردانان هالیوودی وی از معدود چهرههایی باشد که تا این حد با فرهنگ زیبای ایرانی-اسلامی ما آشنا باشد. شاید بتوان وی را مانند «هانری کربن» تشنهای دانست که با فرهنگ غنی ملی-دینی ایران آشنا شده است و در حال آشنا کردن دیگر مردم مغرب زمین با این فرهنگ متعالی و باشکوه است.
هانری کربن از طریق علامه طباطبایی اسلام و ایران را به خوبی شناخت
نکته مهم آخر اینکه اگر فستیوالهای جهانی به منزله درگاهی برای آشنایی هنرمندان بینالمللی با فرهنگ و هنر کشور میزبان باشد، بدون شک جشنواره جهانی فیلم فجر در سالهای اخیر غیر از یک مورد حرکت قابل قبولی در این زمینه نکرده است و بیشتر با آوردن منتقدان کافهای و درجه دو و سه به این جشنواره بیشتر آب به آسیاب فیلمسازان ضدنظام و سیاهنما کرده است. منتقدانی که به جای تشکر و قدردانی از نظام و ملت که میزبان او بودهاند زمانی که فیلمهای تلخ و سیاه ما به کشورهای آنان سفر میکنند آنها را ستایش میکنند و در مجموع داستان ما حکایت «آش نخورده و دهان سوخته» میشود.
خرس بازی علیه منافع ملی ایران/ در مارپیچ سکوت ضد ایران چه کسانی مقصرند؟دبورا یانگ منتقد خارجی جشنواره جهانی فیلم فجر
اما حضور چهرههای مهمی مانند فوردکاپولا فرصتی بسیار مغتنم است برای جشنواره جهانی فیلم فجر تا میان سینما، هنر و فرهنگ ایرانی-اسلامی توسط این چهره جهانی بسیار مطرح پُلی با دیگر کشور و ملتها زده شود تا دیگر مردم جهان نیز با این فرهنگ غنی آشنا باشند و سیاستگذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از سالها رخوت پوستی بیاندازد.
انتهای پیام/
R1544/P/S4,34/CT7 واژه های کاربردی مرتبط جشنواره جهانی فیلم فجر هالیوود سینمای جهان سینمامنبع: تسنیم
کلیدواژه: جشنواره جهانی فیلم فجر هالیوود سینمای جهان سینما جشنواره جهانی فیلم فجر هالیوود سینمای جهان سینما جشنواره جهانی فیلم فجر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۳۹۲۱۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مشاوران شما بیتهایی بهتر از شاهنامه را میتوانستند پیدا کنند
روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «نگر تا نباشی به جز دادگر» نوشت؛ در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند.
چند سال پیش که شهرداری مشهد ذوقی به خرج داده بود و تصویرهایی از شاهنامه در و دیوار شهر را آراسته بودند، دستور به زدودن این تصویرها داده شد، گویی که بین این تصویرها و آنچه مشهد به آن شهره است، تقابلی وجود دارد. چندین دهه به دلیل همین تصور، توسعه و رسیدگی به آرامگاه فردوسی که یکی از بزرگترین شاعران و حکیمان ایران است، متوقف بود تا اینکه از مقامات بالاتر حکم به آبادانی آرامگاه فردوسی داده شد.
مقامات استانی و از جمله امام جمعه شال و کلاه کردند و به آرامگاه فردوسی رفتند. اگر اسم این مقامات و فردوسی را کنار هم در موتورهای جستوجوگر بنویسید و نتایج را هر چه بالا و پایین کنید، همان چند عکس را خواهید دید. با چنین پیشینهای است که سخنان آیتالله علمالهدی و استنادش به شاهنامه برای دفاع از اجبار در پوشش با واکنشهای بسیاری روبهرو شده است.
علمالهدی گفته است: مسئله حجاب نیز یکی از همین هویتهای دینی و ملی است. اصلاً حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بهخصوص در تاریخ ایران باستان و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی دید. او همچنین بهعنوان نمونه بیتی از شاهنامه خوانده است که منیژه خطاب به بیژه گفته است: منیژه منم دخت افراسیاب/برهنه ندیده تنم آفتاب
این سخن که زنان ایرانی براساس آنچه به ما رسیده، پوششی برای موی سر داشتهاند یا چیزی شبیه چادر حتی، نادرست نیست. حتی این سخن که در شاهنامهی فردوسی پاکدامنی و شرم از ویژگیهای مثبت زنان و البته مردان شمرده میشود، هم بیراه نیست، هرچند تعریف پاکدامنی در نگاه حکیم توس و امام جمعه مشهد متفاوت است، اما بیتی که آقای علمالهدی به آن ارجاع داده، ربطی به زنان ایران ندارد. افراسیاب شاه توران است و منیژه دختری تورانی است نه ایرانی.
این به خودی خود ایرادی در استدلال امام جمعه به حساب نمیآید و میتواند بگوید که حکیم خصلت نیکو را حتی در دشمن ستوده است. ماجرا از اینجا جالب میشود که بدانیم این بیت را منیژه کی خوانده است و اصلاً ارتباطی به پوشش سر دارد یا نه؟
منیژه دلبستهی بیژن شاهزادهی ایرانی میشود و -به زبان امروزی- او را چیزخور کرده بیهوش به شبستان خود میآورد و همهی این اتفاقات بدون اجازهی والدین و بدون پیمان زناشویی -که از قضا در ایران باستان هم مرسوم بوده- رخ میدهد. بیژن در قصر او به هوش میآید و باقی قضایا و منیژه در چنین لحظات احساسی دربارهی اهمیت چیزی که به بیژن عرضه میکند این بیت را به زبان میآورد که تا به حال چنین بوده، اما بعدش را میتوان در شاهنامه خواند.
البته اگر مشاوران امام جمعه با شاهنامه به از این بودند که هستند، بیتهایی میتوانستند پیدا کنند که به کارشان بیاید، مثلاً آنجا که شیرین میگوید:
به سه چیز باشد زنان را بهی/ که باشند زیبای گاه مهی/ یکی آنک با شرم و با خواسته است/ که جفتش بدو خانه آراسته است/ دگر آن که فرخ پسر زاید او/ ز شوی خجسته بیافزاید او/ سه دیگر که بالا و رویش بود/ به پوشیدگی نیز مویش بود
این ابیات به روشنی از پوشیدگی موها میگوید، درحالیکه در بیت استنادی امامجمعهی مشهد، تفاوت برهنگی و نداشتن پوشش سرنادیده گرفته است. این مغالطه در سخنان بسیاری دیگر از مقامات هم دیده میشود.
نداشتن پوشش سر با برهنگی هممعنا نیست. با این حال همچنان که در بیت انتخابی امام جمعه مشهد و این ابیات میبینیم هیچکدام توصیهی فردوسی نیست و سخنان شخصیتهای شاهنامه است. شاهنامه مثل هر متن کهن ادبی در کنار ارزشهای ادبی و زیباشناختی و روایی خود، مجموعهای از ارزشهای اخلاقی و اجتماعی زمانهی خود را منتقل میکند که به دنیایی دیگر تعلق دارند، چنانکه در همین بیتهای بالا پسرزا بودن جزو ارزشهایی شمرده شده است.
در شاهنامه زنان برجستهای نقشآفرینی کردهاند که الگوی زن مطلوب امام جمعه مشهد نمیتوانند باشند. برخی از زنان برجستهی شاهنامه مثل منیژه در طلب معشوق در انتظار خواستاری و خواستگاری او نماندهاند و از جملهی آنان تهمینه است مادر سهراب که در شاهنامه زنی ستوده است و تنها یک شب همخواب رستم بوده است. رودابه مادر رستم نیز در راه دادن زال به قصرش از موی خویش کمندی بافته و انداخته و بعد هم که ماجرا در شاهنامه روشن است.
در این میان داستان گردآفرید اگرچه متفاوت است، اما در کنشگری از روابط خصوصی پیشتر رفته و اگر روی و موی پوشیده به این خاطر است که شناخته نشود و آنجا که روی و موی گشاده به قصد فریب دشمن است:
رها شد ز بند زره موی اوی/ در افشان چو خورشید شد روی اوی/ بدانست سهراب کو دختر است/ سر و موی او از در و افسر است
درست است که فکر میکنم شاهنامه ارزشهای جهانی دیگر را منتقل میکند و چنین استناداتی به آن راه به جایی نمیبرد، اما به نظرم از قضا در شاهنامه برای صاحبان مقام و قدرت توصیههایی شایستهتر میتوان یافت، مضمونهایی که بارها تکرار شده است. یکی از این مضمونها دادگری است. دادگر در شاهنامه همصفت خداوند است که جای نام نشسته است و هم وظیفهی صاحب قدرت. فردوسی میگوید، پادشاهی که دادگر باشد، نیازی به فریادرس ندارد: کجا پادشا دادگر بود و بس/ نیازش نیاید به فریادرس
نویسنده: علیاصغر سیدآبادی